ناتوانى عقل از درك مقام على عليه السّلام

ساخت وبلاگ

و چگونه انكار مى‌كنند كلام بزرگ و امام را و حال آنكه نمى‌فهمند و نمى‌شناسند و به مجرد شنيدن ردّ مى‌نمايند! قسم به عمر خودم چيزى را كه ذكر مى‌نمايم مطلبى است تمام و روشن‌ترين انوار و درّ گران‌بهاى درياى اسرار و مختص خواص و ابرار و محلّ معرفت خداوند جبار است به جهت آنكه اوست راه راست و اسم اعظم و دواى هردرد و كبريت احمر، لكن هركه صاحب مذاق بد بوده باشد و سينه‌اش پر از حقد و كينه و حسد بوده باشد فرق نمى‌گذارد ميانه حنظل و شكر. و چون اين مطلب بزرگ و امر عظيم از كلم مخزونه است، اين است كه بعضى عقول انكار مى‌كند آنها را و به جهت آنكه ادراك نمى‌نمايند عقول ناقصه، مر مطالب عاليۀ مخزونه را لهذا به محض شنيدن، استبعاد مى‌نمايد. پس آنكه غلوّ دارد در حق امام عليه السّلام و آنكه گفتگو در حق امام مى‌نمايد هردو در درياى افراط و تفريط هلاك شده‌اند و آنكه پيروى امام مى‌نمايد و يا آنكه دوست اوست هردو توقف مى‌نمايند در وقتى كه مشكلى بر ايشان روى دهد و يا شبهه بر ايشان نمايند. آنكه گفتگو مى‌نمايد در حق امام، ظلمت حسد و كبر او مانع و حاجب است از نور او؛ آنكه غلوّ نموده در حق ايشان سرگردان است در بيابان بى‌پايان اسرار ايشان و آنكه دوست [است]و پيروى ايشان مى‌نمايد قياس نموده امام را مثل يكى از مردمان؛ اين است كه توقف در بعضى از اسرار مى‌نمايد. و آنكه عارف است نظر مى‌كند به 64چيزهايى كه خداوند بخشش نموده به ايشان، و شناخته است كه ايشان سرّ خداوند واحد احدند و ظاهر ايشان باطن خلايق است. يعنى بدن ايشان از روح خلايق لطيف تر است و باطن ايشان عين حقايق و غيب خداوند خالق است. و شناخته در اين آيه مباركه وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ اَلْغَيْبِ لاٰ يَعْلَمُهٰا إِلاّٰ هُوَ 1[كه]ايشان مفاتيح غيب خداوندند. سرّ آنها را كسى نمى‌داند مگر خداوند، و نمى‌رسد دست‌هاى عقول به بلندى رفعت شرف ايشان و فهم‌هاى ذوى الأفهام؛ معنى خفاى سرّ ايشان را ادراك نمى‌كند و از اين جهت گفته شده در حكمت كه لا تحدّث النّاس بما يسبق إلى العقول إنكاره و إن كان عندك إعتذاره 2. يعنى به مردم حديث منما چيزى را كه عقول ناقصه انكار او نمايد اگرچه در نزد تو معلوم [باشد]و بتوانى فهمانيدن آن را؛ به جهت آنكه هرچه را حديث نمودى و عقول ناقصه تكذيب نمود فرصت اعتذار و فهمانيدن بلكه نشنود، و شنونده در انكار و تكذيب باقى ماند و هرچه را كه شخص مى‌داند نمى‌پايد بگويد و هرچه گفته شود لازم نيست كه مردم بفهمند. 1) . سورۀ انعام، آيۀ 59. 2) . الاحتجاج، ج 2، ص 319؛ تفسير الامام، ص 25؛ مجموعۀ ورّام، ج 2، ص 92.

 ترجمه مشارق انوار الیقین فی حقائق اسرار امیر المومنین علیه السلام 

فصل 1 ناتوانى عقل از درك

نهج البلاغه...
ما را در سایت نهج البلاغه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : noghteyeasrar بازدید : 137 تاريخ : دوشنبه 5 اسفند 1398 ساعت: 9:36